عقب ماندگی ذهنی ـ mental retardation
عقبماندگی ذهنی توان هوشی کمتر از میانگین جامعه (ضریب هوشی کمتر از 70) که با یک آزمون استاندارد ضریب هوشی سنجیده میشود. ضریب هوشی 130-80 طبیعی در نظر گرفته میشود؛ میانگین طبیعی 100 است. اختلال عملکرد هوشی منجر به عدم توانایی فرد در انجام مسؤولیتهای عادی زندگی میگردد.
خشم و کنترل آن
خـشم یـک هیـجـان نـاخوشـایند اما طبیعی و ضروری برای انـسان میباشد. خشم میزان قابل توجهی انرژی ذهنی وجسمی را مصروف خود میکند. خشم تهدیدی جدی برای روابط شخصی و شغلی پدید می آورد. خشم فرصت لذت بـردن از زندگی را از انسان سلب میکند. دلایل برانگیخته شـدن هیجان خشم در افراد و موقعیتهای مختلف متفاوت است:
در احوال اجتماعی اقوام دو نگرهی برونگرایی و جهانآمیزی از یک سو، و درونگراییِ خودبین و جهانستیز از سوی دیگر، میتوانند درشکل و محتوایِ رفتار فردی و اجتماعی تعیین کننده باشند. بدینسان در تاریخ شکلگیری و رشد تمدنها، با تقابل دو نیروی متضاد روبرو خواهیم بود: نیروهای باز و آمیزشجو در برابر نیروهای بسته و خودگرا. بر پایهی همین منطق در فلات ایران، مانند بسیاری دیگر ازسرزمینهای مهاجرپذیر، از تشکیل اولین امپراطوری جهانشمولِ باستانی (هخامنشیان) تا ظهور حکومتهای ایلخانان مغول و سپس شکلگیری سلسلهی خودگرایِ شیعیان صفوی، کشاکشِ این دو نگرهی ذهنی در نقش آفرینیِ فرهنگ ایرانیان از عوامل سرنوشتساز بوده است.
در مقاله زیر روند سست شدن ارکان خانواده در غرب بخصوص آمریکا بازکاوی شده و عوامل منجر به تغییر در این نهاد اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. مینتز و کلوگ در این مقاله، افول الگوهای سنّتی خانواده، کنار رفتن ارزش های خانوادگی، تغییر در وظایف اعضا و شاغل شدن مادران، آزادی در روابط جنسی و معمول شدن طلاق را ناشی از تغییر در ارزش ها و هنجارهای اجتماعی دانسته اند که سرمنشأ این تغییر عبارت است از: رشد اقتصادی و ظهور نحله های فلسفی که بر خود تأکید می کردند. این دو عامل ابتدا در ادبیات و رمان ها و مجلّات و سپس در سینما و فیلم ها تأثیر گذاشته و آنها نیز به نوبه خود ارزش های خانوادگی را مورد هدف قرار دادند.
کلیدواژه ها: خانواده، خانواده سنّتی، تغییرات در خانواده، ارزش های خانوادگی، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، پیوندهای خانوادگی، روابط جنسی نامشروع، فلسفه های خودمحور.
پی درآمد
ادامه مطلب ...نیاز به الگو
یکی از بهترین شیوه های تربیت، معرفی الگوهای موفق است. الگو به کلیات و تئوری ها، روح و حیات می بخشد.
الگوی خوب، مردم را از رفتن به سراغ الگوهای بد باز می دارد.
الگوی خوب، دعوت و تبلیغ عملی است. دلیل فلسفه مجالس عزاداری امامان معصوم به خصوص امام حسین (ع) آن است که پرچم الگوهای ایمان و استقامت در تاریخ برفراز باشد.
خداوند بارها به پیامبرش دستور داده، نمونه های برجسته انسانیت را به مردم معرفی کند تا این الگوها به فراموشی سپرده نشود. در یک آیه می فرماید:
« و اذکر فی الکتاب ابراهیم» یاد ابراهیم را زنده بدار و در آیه ای دیگر می فرماید:
« و اذکرفی الکتاب مریم» یاد مریم را زنده بدار.
آری، دیدن الگو، مطالب تصوری و ذهنی و شاید محال را به صورت عینی مجسم می کند.