تحقیق مقاله مطلب

در مورد دانشنامه فارسی - نت سرا

تحقیق مقاله مطلب

در مورد دانشنامه فارسی - نت سرا

فلات ایران

فلات ایران سرزمینی است که تقریباً در مرکز کمربند خشک و بزرگ دنیای قدیم قرار گرفته و در فاصله ای یکسان از نواحی بیابانی و استپی دارای زمستان سرد آسیای مرکزی و مناطق خشک و همیشه گرم شمال آفریقا سر برافراشته است.
این توده مرتفع ، که بطور متوسط 800 تا 1000 متر ارتفاع دارد و از نظر همبستگی ناهمواریها و شبکه آبها بخش وسیعی از همسایه شرقی یعنی کشور افغانستان را نیز در بر میگیرد ، از تمام جهات به وسیله رشته کوههای مرتفعی احاطه شده است.
وجود این چنین  انتظام و شواهدی در فلات ایران، که از طرفی سیمای جغرافیای طبیعی و تنوع آن و از سوی دیگر تاریخ و چگونگی منظر زیستی را تحت تاثیر قرار داده ، بیانگر دو ویژگی اساسی موقع طبیعی می باشد. ویژگی نخست آن به سیستم بزرگ کوههای چین خورده اوراسیا است : بدین ترتیب که دیواره کوهستانی البرز و رشته کوههای خراسان در شمال  ایران ، تحت تاثیر گره های کوهستانی عظیم فلات ارمنستان و آذربایجان از طرف غرب وهندوکش از شرق تا ارتفاع 5670 متر (قله دماوند) سر بر افراشته اند.کوههای زاگرس در جنوبغرب و جنوب با ارتفاعی در حدود 4550 متر (زردکوه) و نیز امتداد آن ، یعنی کوههای ساحلی جنوبغرب ایران (کوههای مکران) ، تا به امروز  نیز مانع بزرگی برای ارتباط با فلات داخلی ایران بشمار می آیند. مشکلات ارتباطی  ناشی از وضع کوهستانی با فلات داخلی ایران همواره بعنوان مانعی اساسی در راه نفوذ اثرات بسیار زیاد طبیعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی  از خارج خود نمائی کرده است. این مشکل ارتباطی بدون تردید در شکل گیری  برخی روندهای  تکاملی و ویژگیهای  ایران در مقایسه با سرزمینهای مجاور ، تاثیر بسزائی داشته است .

 

دومین ویژگی موقع طبیعی فلات ایران تعلق آن به کمربند خشک دنیای قدیم است. موقع فلات ایران در حوزه نفوذ کمربند نیمه حاره پاسات ، بهمراه دیگر عوامل ، بطور بارزی در بوجود آمدن خصوصیات بیابانی و استپی  کشور اثر می گذارد. بویژه آنجا که بعلت عوارض کوهستانی تغییراتی در فشار هوا و جریانهای هوائی حاصل می شود ، رژیم بارش و دما دگرگون گشته و بنوبه خود موجد تغییر و تنوع اکولوژیکی طبیعت می گردد. بدین ترتیب خصوصیاتی از قبیل جبهه دریافت بارش ، تابش نور خورشید یا کاهش دما بازای ارتفاع ، شرایط اصلی دگرگونی اشکال جغرافیایی را در ابعاد و بزرگ و کوچک به زعم  «لاوتن زاخ» فراهم می سازند.
فلات ایرذان و حواشی آن بویژه استان امروزی فارس ، نه تنها مرکز جغرافیایی بلکه کانون تاریخی ایران محسوب می شوند. مروری بر تاریخ گذشته نشان می دهد ، که در فراز ونشیب تاریخی از دوره باستان ، این قسمت پیوسته کانون جنبشهای وحدت طلبانه و مرکز تشکیل حکومت ها و امپراطوری های بزرگ بوده است. در دوره های ضعف سیاسی یا نظامی سلسله های ایرانی و تسلط بیگانگان نیز فلات ایران پیوسته یکپارچگی سیاسی یا نظامی سلسله های ایرانی و تسلط بیگانگان نیز فلات ایران پیوسته یکپارچگی سیاسی و فرهنگی خود را حفظ کرده است. بدیگر سخن چه در دوره های توسعه و شکوفایی قدرت حکومتی و چه در مراحل فروپاشی سیاسی کشور ، فلات ایران به عنوان کانون تبلور و مرکز هویت اقوام ایرانی و حاکمیت ارضی آنان محسوب می شده است.
ضوابط اساسی موثر در کلیت پیکر بندی ناهمواریها و شرایط طبیعی را بخوبی روشن     می سازد.
بر اساس تکوین وضع زمین شناسی فلات ایران و تفاوتهای ژئومورفولوژیکی حاصل از آن ، ابتدا می توان در ایران سه تیپ عمده از چشم انداز طبیعی مشخص کرد:
أ‌ نواحی مرکزی  ایران شامل فلاتها و حوضه های گسترده که در بسیاری جاها به وسیله توده های کوهستانی مرتفع و موههای منفرد و یا مخروطهای آتشفشانی از یکدیگر جدا می شوند.
ب‌ رشته کوههای عظیم البرز در شمال و زاگرس در غرب و جنوبغرب که فلات وحوضه ها را به ترتیب از آسیای مرکزی و بین النهرین جدا می کنند.
ت‌ و سرانجام نوار باریک ساحلی و پست دریای خزر در شمال و همچنین جلگه های آبرفتی پست نواحی خلیج فارس در جنوب کشور.
با توجه به ساخت متقارن فلات ایران می توان این سه تیپ منظر طبیعی را به پنج ناحیه بزرگ طبیعی تقسیم نمود:
1. زمینهای پست جنوب دریای خزر به طول بیش از 500 کیلومتر و گاه به عرض فقط چند کیلومتر متشکل از رسوبات آبرفتی ، که سواحل دریای خزر را بشکل نعل در برگرفته اند. بخش اعظم این زمینها که ارتفاعی کمتر از سطح دریای آزاد دارند. بوسیله تعداد زیادی از جوبها و رودخانه های بزرگ و کوچک مشروب می شوند.این رودخانه ها با رسوبات خود از یک طرف حاصلخیزی طبیعی خاک را در سواحل دریای خزر موجب شده ، و از سوی دیگر در گذشته نقش موثری  در پیدایش شرایط (آبی و خشکی) در سواحل بعهده داشته اند. در قسمتهای دلتای سفید رود در گیلان و با نواحی مجاور دهانه رودخانه های هراز ، بابل ، تالار و تجن رود در مازندران مرکزی عرض زمینهای پست ساحلی  ، که روزگاری پوشیده از جنگل های انبوه بوده اند ، به 30 تا 50 کیلومتر می رسد. در اسپهای ترکمن بخش گذار به استپهای پست و بیابانی آسیای مرکزی شروع می شود.
2. دیواره عظیم کوهستانی البرز ، که از گره کوهستانی ارمنستان و آذربایجان شرقی شروع می شود ، با امتداد شرقی آن یعنی رشته کوههای خراسان دومین واحد بزرگ طبیعی را تشکیل می دهند. کوههای البرز به عنوان یکی از چین     خوردگی های دوران سوم زمین شناسی ، در بخشهای مرکزی خود قلل بسیاری با ارتفاع بیش از 4800 متر و آتشفشان دماوند با ارتفاع 5670 متر از بلندترین ارتفاعات آنرا تشکیل می دهند. مشکل ارتباطی و غیر قابل نفوذ بودن ، که از وجوه مخصه البرز مرکزی بشمار می آید ، در بخشهای غربی و شرقی آن نیز صادق است.
چرا که هم در نواحی تالش و هم در نواحی کوهستانی خراسان (آلاداغ ، کوه بینالود ، پشتکوه) که در حدود 3000 متر ارتفاع دارند ، اثرات جدائی های طبیعی و فرهنگی ناشی از وجود موانع کوهستانی بین سواحل پست دریای خزر و فلات مرکزی ایران هنوز هم بروشنی مشهود است.
3. فلات ایران با موقعیت مرکزی خود بعنوان سومین و وسیعترین واحد بزرگ طبیعی بشمار می آید ، که از دامنه های جنوبی البرز در طول بیش از 700 کیلومتر (بر روی 55 درجه شرقی) از شمال به جنوب کشیده شده است. این واحد بزرگ طبیعی از نظر زمین شناسی و تکنونیک تعداد زیادی از حوضه ها و یا برجستگیها را با حوضه های آبریز مستقل خود در بر می گیرد.بدین ترتیب مجموعه بهم پیوسته متنوعی از حوضه های داخلی را تشکیل می دهد ، که رسوبات حاصل از فرسایش کوهسارهای اطراف را در خود جای داده و یا به عنوان گودالهای انتهایی رودخانه های فصلی  داخلی عمل می کند. کویر بزرگ نمک با تعداد زیادی از حوضه های فرعی ، لوت ، جازموریان ، همچنین شیارهای طولی  بزرگ واقع در بین دریاچه نمیریز ، حوزه فرورفته سیستان و سرانجام حوضه دریاچه ارومیه با شرایط اکولوژیکی خاص خود همگی جزو حوضه بسته بزرگ داخلی ایران ، که به موازات زاگروس کشیده شده اند ، نشان می دهند.
4. فلات ایران از جهات غرب ، جنوبغرب و جنوب توسط رشته کوههای چین خورده و عظیم زاگروس احاطه شده است. زاگرس به عنوان شاخه جنوبی کوههائی که فلات ایران رادر بر گرفته اند ، چهارمین واحد بزرگ طبیعی را تشکیل می دهد ، که خود از گره کوهستانی ارمنستاان و کوههای آذربایجان منشعب می گردد. زاگرس اصلی ، که از جنوب دریاچه ارومیه شروع می شود ، باساخت حوضه ای متواتر خود مشخص می گردد. این رشته کوه از تعداد زیادی کوههای موازی و دنبال هم تشکیل شده است ، که به وسیله ناودیس ها و در برخی نقاط دره های عمیق بریده شده و از یکدیگر جدا می شوند.هر چند که در مجموع ارتفاع آنها بع ارتفاع کوههای البرز نمی رسد، لیکن برخی از آنها ارتفاعی بیش از 4000 متر نیز دارند (زرد کوه 4547 متر – کوه دینار 4404 متر – کوه کربوش 4294 متر – کوه کلار 4298 و اشترانکوه 4328 متر ).
5. با توجه به نقش جداسازی کوههای زاگرس می توان از سواحل پست کناره های خلیج فارس به عنوان پنجمین واحد بزرگ و طبیعی نام برد. چنین موقع      حاشیه ای موجب گشته که این واحد در چهار چوب امروزی کشور چندان مورد توجه قرار نگیرد. بغیر از زمینهای پست خوزستان و دیگر متعلقات مربوط به     بین النهرین ریال قسمتهای دیگر این واحد بزرگ طبیعی غالباً کم عرض و از نظر اقلیمی  نامساهد بوده و فاقد پسکرانه بزرگ و یا سواحل مهم اقتصادی در طرف مقابل می باشد. تنها در سواحل تنگه هرمز می توان بدلیل موقع استراتژیکی آن به برخی فعالیتها اشاره کرد.
اثرات متنوع شکل ناهمواریها بر اوضاع اقلیمی و همینطور اثرات متقابل و تنگاتنگ بین اقلیم و ناهمواری نقش خود را با نظمی کامل در تکوین و تطور منظر طبیعی و زیستی ایران بر جای می گذارند. این تغییر شکل عوامل جغرافیای طبیعی ، که همانند  ناهمواریها و اقلیم برا یپوشش گیاهی ، خاک و ذخایر آب نیز معتبر است و در تحولات منظر سکونتی و اقتصادی نیز بازتاب  می یابد ، بطور کلی جهتی از شمال غرب به جنوب شرق دارد.
از نظر تئوری این تغییر شکل دئر محدوده تیپ های ایده آل لاوتن زاخ قرار میگیرد ، که وی در مقیاس جهانی برای آنها جهت شمالی – جنوبی یا غربی – شرقی قایل است.
تضاد موجود میان فلات ایران و حواشی آن در مقطع شمالی- جنوبی  به بهترین وجهی دیده می شود. بدین معنا ، که در مقیاس کوچک کمتر جایی وجود دارد ، که در آن تفاوتهای شدید چهره طبیعت و بهره برداری و دگرگون ساختن شکل آن توسط انسان ، به اندازه تفاوتهای موجود میان نواحی پست دریای خزر و دامنه های شمالی البرز از یکطرف و دامنه های جنوبی البرز  و نواحی واقع در جنوب آن از طرف دیگر باشد.بادهای  دریائی مرطوب خزری ، که در نتیجه برخورد با دامنه های جنوبی البرز  رطوبت خود را فرو      می ریزند ، در  سواحل سواحل پست جنوبی دریای خزر و پسکرانه کوهستانی آن پوشش گیاهی انبوهی بوجود می آورند.وجه مشخصه این جنگلها رشد زیاد ، تنوع گونه ها و غیر قابل نفوذ بودن آنها می باشد. دامنه های جنوبی البرز و نواحی پیشکوهی واقع در جنوب آن تقریباً بدون پوشش گیاهی بوده و اغلب دامنه ها و دره های رودخانه ها از خاک و واریزه پوشیده شده اند.گسترش رسوبات درشت دانه سنگریزه ای و اراضی پایکوهی بتدریج علایم گذار به فلات اصلی ایران را نشا ن می دهند. بطور پراکنده مخصوصاً در جاهائیکه کشت دیمی امکان دارد کشتزارهای وسیع غلات و تراکم مساکن روستائی دیده می شوند ، که در قسمتهای شرقی تهران فقط به واحه های پایکوهی قابل آبیاری محدود می گردند. درنواحی جنوبی نیز رشته کوههای متعدد و موازی زاگرس با دره های عمیق خود فلات ایران را از سواحل جدا می کنند.
همانند کوههای البرز در شمال ، رشته کوههای زاگرس در جنوب نیز با جنگلهای تنک بلوط و پسته خود نه فقط از لحاظ جغرافیایی طبیعی ، بلکه از نقطه نظر اقتصادی و فرهنگی نیز مرز مشخصی بین نواحی مطلوب سکونتی و اقتصادی واقع در قسمتهای پیشکوهی جنوب و سواحل خلیج فارس بوجود می آورند.
به همین ترتیب ، اما با شدت و ضعفی کمتر میتوان دگرگونیهای اشکال جغرافیائی را در جهتا غربی – شرقی مشاهده کرد.در اینجا نیز دامنه های نسبتا ً مساعد زاگروس تحت تاثیر توده های هوائی پر باران زمستانی مدیترانه قرار دارند.حوضه ها و نواحی جانبی آن نیز بدلیل مساعدت اکولوژیکی بطور فشرده مورد بهره برداری قرار گرفته واز تراکم جمعیتی بالاتری برخوردار هستند وبدین ترتیب بطور مشخصی از بخشهای خشک شرقی قابل تفکیک  می باشند . رشته  کوهها وتوده های کوهستانی منفرد فلات ایران به اقتضای طرز قرار گرفتن دامنه ها همانند دامنه های بیرونی کوههای حاشیه ای و حوضه های داخلی  آنها از نظر اکولوژیکی نقاط مساعدی دارا هستند. بدین ترتیب در بخشهای پایکوهی رو به غرب بسیاری از کوهها به کمک آبهای حاصل از بارش یا آبهای زیر زمینی اراضی قابل کشت محدودی بوجود آمده اند ، که بعضا مساکن روستائی و یا شهری را در خود جای داده اند. بر خلاف بهره برداری و اسکان گسترده در نواحی حاشیه ای ، فعالیتهای کشاورزی و استقرار روستاها و شهرها در فلات ایران بصورت نقاط پراکنده و منفرد دیده می شوند.حیات این آبادیها مستقیماً به وجود آب بستگی داشته و به هفهوم اخص کلمه می توان از آنها به عنوان واحدهائی در میان بیابانها و استپهای بیابانی فلات ایران نام برد.
نمایش ساده شده اوضاع طبیعی کشور وتفکیک اجزاء آن از یکدیگر ، همراه با چگونگی استفاه از منابع طبیعی آن ، وجه مشخصه ایران را از نظر نظم و شکل گیری فضائی بخوبی روشن می سازد. بدین معنی، که فلات ایران به عنوان مرکز جغرافیائی کشور ، از نظر وسعت بخش عظیمی را در بر میگیرد.لیکن از نظر کشاورزی و منابع معدنی و صنعتی در مقایسه با نواحی حاشیه ای فلات ایران ، که دارای شرایط مساعد اکلوژیکی و اقتصادی هستند ، اهمیت چندانی ندارد.
بدین ترتیب مقدمتاً باید از این خصلت دوگانه به عنوان یک ویژگی اصلی ایران نام برد. این دوگانگی بین مناطق محروم مرکزی از یک سو و قسمتهای حاشیه ای کشور ، که شرایط اکولوژیکی و اقتصادی مساعدی دارند ، از سوی دیگر بجشم می خورد. بررسیهای دقیق تر از اوضاع طبیعی کشور و چگونگی بهره گیری و دخل وتصرف انسانی در آن نشان می دهند ، که قسمتهای شمالی وو غربی و بویژه شمالغرب کشور بیشتر مورد توجه بوده اند.بدین ترتیب.بدین معنی که گره کوهستانی ارمنستان – آذربایجان و کوههای منشعب از آن در طول یکخط فرضی ارتباطی بین شهرهای کرمانشاه – اصفحان – تهران ، پیوسته در ادوار تاریخی قدیم وجدید کشور ، به عنوان مرکز سیاسی یا اقتصادی نقش برجسته ای داشته اند. در حالیکه فلات ایران به عنوان مرکز جغرافیایی کشور از نظر سیاسی و اقتصادی در مقایسه با آن اهمیت چندانی نیافته است.
این نابرابری اکولوژیکی بین نواحی حایه ای و مرکزی کشور ، که از دیر باز وجود داشته است ، پیوسته موجب شده ، که تقریباً تمامی جنب و جوشهای اقتصادی و سیاسی از شهرها و یا مراکز حکومتی  حاشیه ای برخیزند.از جمله ری و تخت جمشید ، نکباتان و شوش ، فیروز آباد و شاهپور به عنوان پایتخت یا مراکز حکومتی باستانی و همچنین اصفحان شیراز  ، مشهد یا تهران به عنوان پایتخت های جدید ، جملگی در قسمتهای کوهستانی و یا نزدیک بدان قرار دارند. این ویژگی  امرروزه نیز در پراکندگی مراکز بزرگ شهری کششور بخوبی مشهود اسن . بدین معنی که کلیه شهرهای بزرگ با بیش از 000/100 نفر جمعیت بر اساس سرشماری 1976 در حاشیه کوهستانی فلات ایران و با در نواحی پست دریای خزر و بین النهرین قرار گرفته اند.
مراد از «فلات داخلی ایران» در قسمتهائی از کشور است ، که شبکه آبهای آن به دریاهای آزاد منتهی نمی شوند.در مفهوم ژئومورفولوژیکی ، این نواحی عبارت از گودالهای پست و بسته ای در ابعاد مختلف هستند ، که آبریزی به خارج نداشته و توسط برجستگیها یا کوههای مرتفعی از یکدیگر جدا می شوند.
فلات داخلی ایران به تعداد زیادی از حوضه های مختلف در ابعاد و اشکال گوناگون تقسیم می شود. از نظر وسعت حوضه کویر بزرگ (دشت کویر) با مساحت بیش از 000/200 کیلومتر مربع وحوضه لوت که مساحت حوضه اصلی آن توسط بوبک 3 به تنهائی 000/130 کیلومتر مربع بر آورد شده ، بزرگترین حوضه های داخلی ایران را تشکیل می دهند.
بدین ترتیب ملاحظه می شود ، که فقط دو حوضه بزرگ نامبرده مساحتی به مراتب  بیشتر از مساحت کشور آلمان غربی ذت دارا هستند.حو ضه های بسته فلات داخلی ایران مجموعاً حدود 63% از کل میلیون کیلومتر مربع مساحت کشور را در بر میگیرند.
چنانچه آبریز سرچشمه های سفید رود را ، که به دریای خزر می ریزند و حوضه مستقل بسته ارومیه را با 54747 کیلومتر مربع مساحت بدان اضافه کنیم ، ملاحظه می شود که فلات داخلی ایران ، با توجه به تعریف بالا ، مجموعاً حدود دو سوم کشور را شامل می شود.
تقریباً تمام حوضه های نام برده در جدول به نوبه خود به حوضه های کوچکتری تقسیم می شوند.مثلاً کرینسلی که به نوبه خود یکی از بهترین و دقیق ترین بررسیها را درباره ساختمان فرورفتگیها و برجستگیهای فلات داخلی ایران انجام داده ، تنها برای حوضه بجستان ، که یکی از حوضه های بسته متوسط محسوب می شود ، 9 حوضه داخلی کوچکتر تشخیص داده است.حوضه لوت نیز در جنوب به 13 حوضه کوچکتر در اندازه های مختلف تقسیم می شود ، که حوضه اصلی آن چنانچه اشاره شد 000/130 کیلومتر مربع وکوچکترین آنها فقط چند کیلومتر مربع وسعت دارد.

نام حوضه وسعت به کیلومتر مربع % از فلات داخلی ایران % از کل مساحت ایران
کویر قم 92332 9 6/5
کویر دامغان 19863 9/1 2/1
کویر بزرگ 200747 6/19 2/12
حوضه مشهد 43496 3/4 6/2
حوضه بجستان 91349 9/8 5/5
لوت 166160 2/16 10
حوضه سیستان 90813 9/8 5/5
جازموریان 75193 4/7 6/4
گودال طولی یزد 105291 3/10 4/6
فرورفتگیهای اصفحان و سیرجان 97802 6/9 9/5
حوضه زاگرس 39702 9/3 4/2
جمع 1022768 100 9/61

از ویژگیهای قابل توجه این حوضه ها اشکال متنوع آنهاست.حوضه های بخش شمالی و لوت با کناره های صاف و مدور خود ، بدواً ارتباط چندانی با ساختمان زمین شناسی نشان نمی دهند.در حالیکه جازموریان و همچنین گودالهای طولی یزد و اصفحان – نیریز – سیرجان همبستگیهای ساختمانی مشخصی با زاگرس دارند. نظیر چنین همبستگیهائی – همانند حوضه زاگرس – در حوضه مشهد در شمال نیز دیده می شود ،که با ساختمان زمین شناسی و چین خوردگیهای البرز در ارتباط نزدیک قرار دارد.
حوضه های داخلی نه تنها در شکل و اندازه ، بلکه از نظر موقعیت ارتفاعی نیز با یکدیگر تفاوت دارند. اختلاف ارتفاع ، که ناشی از اثرات تکنونیکی و باروند فرسایشی      می باشد، نه فقط میان حوضه های بزرگ ، بلکه در بین کوهی واقع در نواحی  پیشکوهی زاگرس در ارتفاع 1000 تا 1500 متری ارتفاع دارد.در حالیکه جازموریان در بخش های آبگیر موقت خود کمتر از 400 متر ارتفاع دارد. اندازه گیریهای اخیر در لوت نشان  می دهند ، که چگونه موقعیت ارتفاعی حوضه های کوچک در محدوده یک حوضه بزرگ دچار تغییرات می شود: به عنوان مثال بوبک ارتفاع متوسط هر یک از حوضه های کوچک لوت جنوبی را 250 تا 270 متر قید کرده ، در حالیکه بر اساس اندازه گیریهای جدیدی که توسط کردوانی انجام شده ،عمیق ترین نقطه لوت فقط 187 متر از سطح دریای آزاد ارتفاع دارد.
مرکز فلات داخلی ایران در مفهوم زمین شناسی به نامهای مختلف خوانده می شود. برای مثال هاریسون آنرا «سه گوش طبس» واشتو کلین آنرا «ایران مرکزی» مینامند و با اینکه «هسته مرکزی ایران» که در قبل به دفعات از آن نام برده گفته می شود. این قسمت به شکل سه گوشی است ، که از شرق توسط بلوک لوت (سه گوش خاوری ایران) ، از شمال توسط البرز و از جنوب غرب توسط محور سنندج – سیرجان (کمر بند آتشفشانی یا محور ارومیه - پلدختر) احاطه شده است.
پیدایش ساختمان فرورفته وبرآمده ای که امروزه منظر مشخصی دارد و از نظر جغرافیای انسانی – اقتصادی حایز اهمیت بسیار می باشد ، ابتدا از دوره اولیگوسن شروع شده است. بخش های غربی فلات داخلی ایران ، که در مجاورت گودی زاگرس قرار داشتند ، تادوره میوسن به صورت حوضه های رسوبی دریائی برجای مانده بودند ، در حالیکه حوضه های متصل به بخش شرقی – مانند گودیهای کناری البرز یا حوضه سیستان – در اولیگوسن به صورت حوضه های داخلی  و بسته قاره ای وجود داشتند. رسوبات خاکی میوسن – پلیوسن به ضخامت چندین هزار متر ، کویر بزرگ وحوضه های مجاور آن را پوشانده اند. این رسوبات که بهوسیله آتشفشانیهای ائوسن یا پلیوسن دوران چهارم پوشیده یا بریده شده اند ، همانند دیگر رسوبات مشابه در لوت ، جملگی نشانگر یک تکامل غالب قاره ای خاکی ناهمواریها از زمان دوران سوم زمان شناسی هستند . لیکن به نظر می رسد ، که جازموریان به عنوان جنوبی ترین حوضه بسته تا دوره پلیوسن نیز با دریای آزاد ارتباط داشته و سپس به دنبال برآمدگیهای شدید کوههای مکران از دریای آزاد جدا شده باشد.
تکامل تکنونیکی و ژئومورفولوژیکی  گودیهای حاشیه ای و پیشکوهی زاگرس به گونه ای دیگر از آنچه که درباره ایران مرکزی گفته شد ، تفسیر می شود. بخش های  غربی فلات ایران تا میوسن ، که به صورت دریاهای پیرامونی  اقیانوس وجود داشتند ، تکاملژئوسنکلینالی کاملی را نشان می دهند. در این جا راطه بین تکنونیک و تکامل ناهمواریها بسیار روشن اسست. آن بخش ساختمانی که اشتوکلین از آن به عنوان «منطقه راندگی زاگرس» یا «رشته سنندج - سیرجان» و هاریسون به عنوان «کمربند کمپلکس» یا کمربند آتشفشانی نام می برد ، با آن قسمت از فلات ایران که شارلاو آنرا رشته کوههای داخلی می نامد (بویژه رششته کوههای قهرود و ارتفاعات پیشکوهی) ، دقیقاً با یکدیگر مطابقت دارند.
نواحی دارای گسله و رور اندگی در زاگرس و یا عبارت دیگر همان «منطقه راندگی زاگرس» مرز مشخص کمر بند کوهستانی مرتفع و متصل به جنوبغرب را تشکیل می دهد.
به طور کلی فلات داخل یایران از نظر زمین شناسی و ژئومورفولوژیکی به عنوان یک پیکر بسیار  متنوع محسوب میگردد. بدون تردید فلات داخلی ایران از نظر ژئومورفولوژیکی به عنوان قطعه برآمده ای ، که از جهات مختلف توسسط شکستهائی از پیکره اصلی جدا شده است ، به شمار می آید که وجود گودیها و فرورفتگیها از یکطرف و بر آمدیگها و برجستگیها از طرف دیگر  وجه مشخصه آنرا تشکیل می دهند. فقط در جاهائیکه رسوبات جدیدتر با اندک موانعی کوههای پایه ای انفراکامبرین و یا پلاتفرم های پالئوزوئیک را می پوشانند ، تیپ برجستگیهای مسطح لایه لایه در وسعتی محدود به وجود میآیند ، که نمودی از پایه زمین شناسی محکم با پوششی رسوبی دارند. این برجستگیها به تیپ خاصی از ناهمواریهای ایران تعلق دارند.
فلات ایران از یکسلسله حوضه های بسته تشکیل شده ، که از نظر وسعت و شکل متفاوت بوده ، لیکن از نظر پیکر بندی مشابهت زیادی با هم دارند.وجود چنین افتراق و تشابهی  امکان بررسی تیپ و ترتیب ناهمواریها رابر اساس یک نمونه انتخابی در بخش وسیعی از فلات ایران فراهم می سازد. عوارض تقریباً تمام حوضه های بسته پست ، در هر اندازه ای که باشند ، سیستم بسته ای به وجود می آورند ، که اجزاء تشکیل دهنده آن   می توانند از نظر اقلیم ، سنگ شناسی ، میزان آب و غیره دستخوش دگرسانی گردند. لیکن در رابطه با شکل ظاهری ، منشاء پیدایش و ساختمان ، همبستگی منظمی با یکدیگر نشان می دهند.
در شکل 4 شمای کلی و ساده شده یکحوضه بستهبا تیپهای متفاوت ناهمواری و ترتیب آنها بطور کامل نشان داده شده است. این شکلبه خوبی نشان می دهد ، که  ناودیس ها و تاقدیس ها ، برآمدگیها و فرورفتگیها و نقاط فرسایش و انباشت در همبستگی با یکدیگر قرار دارند. علاوه بر این شکل به خوبی نشا ن می دهد ، که هر چه از کناره کوهها به طرف قسمتهای داخلی حوضه ها پیش  رویم، بافت آواری نهشته ها در مناطق رسوب گذاری ریزتر میگردد و در مواردی که حوضه های انتهائی دارای وسعت کافی باشند ، سرانجام به حوضه های  بسته نمکی یا رسی ، که بطور فصلی یا دایم دارای آب هستند ، ختم می شوند.بدین ترتیب بزرگی و وسعت یک حوضه انتهائی به عامل تعیین کننده ای در شکل گیری فرمهای متنوع رسوبی تبدیل می گردد.
الگوی شماتیکی مورد نظر ، که برای کلیه حوضه های بسته فلات ایران معتبر است ، در عمل باز هم تفکیک گشته و به دلیل ویژگیهای موضعی ، بیش از پیش متنوع و دگرسان می گردد. نخست محدوده فرسایش آنچنان گسترش می یابد ، که به نظر میرسد نه تنها عوارض مرتفع ، بلکه نواحی پیش کوهی نزدیک بدان نیز به منطقه حمل مواد و فرسایش تعلق دارند. سپس منطقه انباشت رسوبات از نظر شکل ظاهری (فیزیوگنومی) اغلب به صورت امتداد مستقیم و غیر قابل تشخیص منطقه حمل مواد به نظر می رسد.به عبارت دیگر حمل و انباشت مواد بدون دارا بودن مرز مشخصی در یکدیگر تداخل         می نمایند. این چنین پدیده ای ، که نمونه های آن در تمام مناطق خشک حاره ای و نیمه حاره ای کره زمیندیده می شوند ، در ایران نیز همراه با دیگران توسط وایزه در طی یک سلسله پژوهشهای ژئومورفولوژیکی مورد مطالعه قرار گرفته است. وی ترتیب مورفودینامیک زیر را برای فلات ایران ارائه می دهد:
أ‌   -  بخش کوهستانی یا پسکرانه یکاشوب پلکانی
ب‌   -  حاشیه کوهستانی یا اشکوب پلکانی
ت‌   -  مقاطع نزدیک به دامنه کوهستانی و یا نزدیک به اشکوب پلکانی پدیمنت و گلاسی 4 :منطقه ای که با حمل دو مرحله ای مواد و فرسایش عمقی یا جانبی همراه است،
ث‌   -  منطقه مطلوب حمل یک مرحله ای مواد،
ج‌   -  منطقه تعادل بین انباشت و حمل مواد یا منطقه جا به جائی گسترده مواد
ح‌   -  منطقه انباشت که تحت شرایط معین به سمت بالا (منطقه ث) گسترش می یابد ،
خ‌   -  حوضه انتهائی که در نتیجه پر شدن مداوم و ثبات اقلیمیو تکنونیکی به تدریج در جهت قسمتهای مرتفع تر (منطقه ج) پیشرفت می کند.
چنین ترتیب ناهمواری که وایزه آنرا مشخصاً «سیستم همبستگی مورفودینامیکی» می نامد ، هم برای منطقه ای که توده های سنگی از نظر پتروگرافی طبقه بندی نشده اند و هم برای مناطق دارای چشم انداز اشکوب پلکانی لایه لایه معتبر است. بدین ترتیب میتوان آنرا تیپ مشخص تکامل دامنه ها و پیدایش دشتها (دشتهای پایکوهی) در حوضه های بسته فلات ایران دانست.

 

 

 

 

 

 

برای اساس اطلاعات موجود در زمان حاضر مکانیسم اصلی مرحله پیدایش دشتهای پایکوهی در فلات ایران بر تخریب ناهواریهای شیب دار از داخل به خارج و عقب نشینی همزمان راس آن استوار است. نخستین مرحله این مکانیسم (تخریب از داخل به خارج ) که با هوازدگی مکانیکی و فرسایش و جابجایی رودخانه ای همراه است ، به صورت برشهای فرسایشی شدیدی دیده می شود ، که طی آن مواد از کوهها و مناطق پسکرانه یک اشکوب پلکانی شسته شده و جا به جا میشوند.همچنین پیدایش آبرفتهای بزرگ و یا تمام مراحل آبرفتی ، که در پای دامنه های شیب دار به شکل مخروطی دیده میشوند ، از نتایج مستقیم این مرحله هستند. دومین مرحله این مکانیسم (عقب نشینی راس آبرفتها ) ، که مرحله اصلی تشکیل دشتهای پایکوهی است ، متکی بر شیب دامنههاست که طی آن دامنه ها به تدریج پسروی نموده و قسمتهای پیشکوهی ضمن هموار شده وعمق یافتن بزرگتر می شوند ، تااینکه سرانجام مواد فرسایشی جا به جا  شده و در فرورفتگیهای حوضه ها انباشته می گردند.
تیپ و ترتیپ ناهمواریها را ، که در شکل 5 نشان داده شده اند ، میتوان به عنوان اشکال کلاسیک سطح زمین در نواحی خششک فلات ایران به شما آورد. کمتر رشته  کوهی وجود دارد – اعم از هر ارتفاع و گسترشی که داشته باشد – که در دامنه های آن آبرفتهای بزرگ و کوچک وکموپیش شیب دار مشاهده نشود. گسترش وسیع رسوبات آبرفتی در فلات ایران دلیل بارزی است مبنی بر اینکه ، مرحله پیدایش دشتها از زمان قطع ارتباط فلات ایران با دریای آزاد به عنوان سطح فرسایش ، در واقع الگو و مبنای مورفودینامیکی     پیکر بندی سطح خارجی زمین بوده و تا امروز نیز ادامه دارد.
از خصوصیات ویژه حمل مواد در فلات ایران فقدان برش و فرسایش واقعی رودخانه ای است. یکی از دلایل این امر تعداد اندک رودخانه های دایمی است ، که به فلات ایران می ریزند. از مهمترین این رودخانه ها می توان از رودخانه کرج و جاجرود و هبله رود در دامنه های جنوبی البرز و زاینده رود زاگرس نام برد .مقدار آب این رئدخانه ها همانند رودخانه های فصلی محدود بوده و برای حمل مواد به مقدار زیاد و در سطح وسیع کافی نیست.
این رودخانه ها اندکی پس از خروج از منطقه کوهستانی بر سر راه خود به یکی از حوضه های بسته نزدیک می ریزند وبدین ترتیب تدریجاً موجب پر شدن این حوضه های بسته از رسوبات نرم می گردند. مثلاً رودخانه های منشعب از دامنه های جنوبی البرز به حوضه کوچک کویر قم ریخته و رودخانه زاینده رود بعد از گذشتن از اصفحان در آبرفتهای خود یعنی باتلاق گاو خونی گم می شود.
دشتهای پایکوهی فلات ایران به علت فقدان وسیع پوشش گیاهی چشم انداز بیابانی با استپهای بیابانی را دارا هستند. بیابانهای شنی با توده های بزرگ شن ، که بدون تردید تیپ خاص بیابانها به شمار می آیند ، در ابعاد محدودی پراکنده اند. در عوض بیابانهای ماسه ای و سنگی گسترش زیادی در فلات ایران دارند. بیابانهای فلات صخره ای شبیه پدیده همدا در صحرای آفریقا ، که رویه تخته سنگهای لخت آن توسط باد از رسوبات نرم پاک شده و به جای آن فقط واریزه های سنگی درشت دانه نبش دار قرار گرفته اند وغالباً به صورت سنگ ریزه های دارای سطح صاف به دلیل فرسایش باد با پوششی از جلای بیابانی دیده میشوند ، بخش های مرتفع نواحی پایکوهی را در بر میگیرند. در عوض سطح دشتها اغلب از سریر یعنی سنگ و سنگریزه پوشیده شده است ، که بدینوسیله از فرسایش لایه ه ای نرم زیرین توسط باد جلوگیری می شود. سریر یا پوشش سنگی و سنگریزه ای بیشتر در قسمتهای تحتانی منطقه جابجایی (منطقه حمل مواد) پایکوهها و همچنین منطقه انباشت دشتهای پایکوهی دیده می شود.بیابانهای شنی یا ارگ 4 از نظر وسعت بسیار محدود هستند و بزرگترین گسترش آنها در بخشهائی از جنوب شرق لوت در سطحی محدود دیده می شوند. از واحه های شنزار قابل ذکرمیتوان در اطراف یزد و در قسمتهائی از کویر همچنین در شرق خراسان سیستان ، بلوچستان وخوزستان نام برد.
در مرکز فرورفتگی بزرگ فلات ایران دشتهای بزرگ رسی و یا رسی – نمکی  قرار دارند ، که کویر نامیده می شوند.از آنجائیکه حوضه بسته فلات ایران در مفهوم خاص خود بیش از 60% مساحت کشور رادر بر میگیرد، گسترش جغرافیایی کویرها آنچنان چشمگیر است ، که وجود آن کاملاً بر چشم انداز جغرافیائی ایران نقش بسته و بدین ترتیب این کشور رابه صورت یکی از مناطق کلاسیک چنین تیپ ناهمواری در آورده اند.بویژه پوسته نمکی آن بر 53000 کیلومتر مربع تخمین زده میشود ، بزرگترین بیابان نمکی بسته کره زمین بشمار می آید. کویرها از زمانهای دور شدیداً مورد توجه جغرافیدانان و زمین شناسان قرار داشته اند.نقش آنها به عنوان شواهد ارزنده تغییرات اقلیمی در فلات ایران و بویژه مسئله کلی چگونگی پیدایش آنها در گذشته ، محور اصلی پژوهشها وتوجه بدان را تشکیل می دادند. درباره کویرهای ایران اخیراً کرینسلی مطالعات جامعی انجام داده است.
کویرها بر اساس تعریفی که بوبک ارائه می دهد «عبارت از زمینهای رسی وسیلتی بسیار شور و در فصل مرطوب نرمی هستند ، که پوسته نمکی آنها گاهی از آب پوشیده  شده و اغلب در کنار هم قرار دارند و فاقد هرگونه آثار حیات اعم از گیاه و یا حیوان میباشند».
در هر حال کویرها با مشخصاتی که ذکر شد، به دوران سوم زمین شناسی          برمی گردد و به تناسب قدمت از رسوبات نرم و ضخیمی پر شده اند ، که ضخامت آنها به چند صد متر و گاهی حتی به بیش از هزار متر نیز می رسد.

نظرات 1 + ارسال نظر
شاپرک 1390/10/09 ساعت 01:44 ب.ظ http://sar-dar-gom.blogfa.com

مرسی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد